مانی- آرت

نوشته هام

مانی- آرت

نوشته هام

کودک من

امشب شاید غریب ترین شب زندگی من بود. زیاد حرف زدیم. زیاد. و در این بین هیچ کس ندید که من کودکی زاییدم. نامش عشق و رهایی بود و حتما زیباترین کودکی بود که در عمرم خواهم دید. از به دنیا آمدنش کمی دودل بودم اما خطر کردم و زاییدمش و هنوز همه حرف میزدند و من نیمی از وجودم را به این کودک زیبا میسپاردم. زادمش و مغرورم و سربلند و دوستش میدارم. او تنها مال من نیست........

نظرات 2 + ارسال نظر
سحاب پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ق.ظ http://s4hab.persianblog.com

تبریک میگم.

بابک خان پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:34 ب.ظ http://megamainpain.persianblog.com

برای منم غریب بود ایضا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد