مانی- آرت

نوشته هام

مانی- آرت

نوشته هام

یادداشت (تا به یاد بسپاریم)

ما کهن پارسیان را جز ننگ نشاید ،
که شانه بر تازیانه چنگیزان هموار کردیم،
خمیده پشت و شرمگین رخسار،
به پلشت سرداب تاریک تاریخ،
چشم بر در مرحمت دژخیم دوختیم.
نظرات 3 + ارسال نظر
محمد ز شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ب.ظ http://thirtyeightam.blogsky.com

شاید جمله‌ی دوم مثلن اگر مقطع تر بود یا فاصله داشت آهنگ بهتری داشت. کلّن یه اشکالی تو ریتم داره به نظرم. دوسه تا عبارت شکسته تر بینش لازم داره . مثلن یه (و)
کلماتت که خوووب.
(تاریک تاریخ) و (دژخیم دوختیم) عالی

دانش سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://materno.blogfa.com

شاید پلشت زیاد از جنس کلام "کهن" نباشه البته اگه یک کهن ایرانی بنا باشه کهن حرف بزنه که انگار سعی به همین بوده.

عالی

کیومرث شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:41 ق.ظ http://www.qmars.dk/F/qlink/default.asp

وقتی که سردار تاتار به خشم آمد دستورداد که هفتاد هزار سر از مردم اصفهان گرفته شود وچنین شد که نرخ سردربین سربازان تتار متغیربود ،نرخ فروش سر در مغرب به ارزانترین مقدار خودمیرسید.
قطعه قشنگی سروده ای.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد